گالری مو و گیس فرنگیس

روزی پیران نزد سیاوش آمد بر فرّ و بخت سیاوش آفرین گفت و از او خواست آماده خواستگاری از دختر شاه توران افراسیاب باشد و سیاوش گفت هر آنچه فرماندهی آن کنم. سیاوش با نهانی آزرده و شرمگین به پیران گفت برو هر گونه خواهی آنگونه بساز که مرا با تو رازی در میان نیست. پیران به خانه (کاخ) در آمد کلید گنج‌خانه را به همسرش گلشهر سپرد تا هر  آنچه لازم و شایسته خواستگاری از دخت شاه توران بود را مهیا کند.

از گنجینه پارچه‌های زربفت نابریدهٔ چینی هزار تخته، طبق‌های زبرجد، جام‌های فیروزه با مُشک و عود خام، دو افسر یا تاج مزیین به لعل و گوهر، دو دست‌بند دو گوشوار همراه یک گردنبند زرّین، باضافه البسه‌های پوشیدنی و گستردنی‌های زربفت، بار شصت شتر سرخ پیکر مزیین به انواع گوهرهای فراوان. جامه‌های زرّین و سیمین پارسی سی‌شتر، یکی تخت زرّین با چهار  صندلی، سه نعلین (صندل) زرّین زبرجد نگار، غلامان و کنیزان آراسته به دستار زرنگار سیصد نفر، پرستار با جام‌های زرّین بدست یکصدوبیست تن، صد سینی مشک و زعفران با حاملان  همه فرمانبردار نشسته یک‌بیک بر کجاوه‌ها، با گروهی از بستگان و نزدیکان به کاخ افراسیاب روانه گشت.